... ای کاش می شد فهمید در دل آسمان چه میگذرد...
که امشب با ناله ای بغض آلود
بردیار این دل خسته اشک می ریزد
نمی دانم چرا ...
چرا امشب واژه هایم خیس شده اند ؟
مثل آسمانی که امشب می بارد....
و اینک باران برلبه ی پنجره ی احساسم می نشیند
و چشمانم را نوازش می دهد
تا شاید از لحظه های دلتنگی گذر کنم
+ نوشته شده در شنبه هفتم آبان ۱۳۹۰ ساعت 13:51 توسط عاطفه